بعد از کلی کلنجار رفتن با دفتریای محترم ، بلاخره راضی شدن که ببرنمون اردو ! ( یه جایی که...کاش تو مدرسه مونده بودیم ! ) اما یکی ا دبیرای محترم که زنگش قرار بود با اردو بپره بدون هماهنگی با 304 واسمون فوق برنامه گذاشته بود تا بوق سگ !! خدا وکیلی فرداش کارمون ا همیشه طاقت فرساتر بود ! رفتیم اردو ولی خیلی زود برگشتیم ! و زنگی که قرار بود بخاطر پریدنش بیشتر بمونیم مدرسه نپرید !!! اما ما هر کاری کردیم دبیرمون راضی نشد که برگردیم خونه...304 رو هوا بود ! هر کس یه چیزی میگف ولی در آخر تصمیم به فرار گرفتیم !!!!!!!!!!!!!!! زنگ 4م که خورد 304 به سرعت صاعقه (!) خالی شد ... ! و ادامه ی ماجرا و تشفی هایی که فرداش رومون اعمال کردنو دیگه خودتون تصور کنین ! ( فقط در این حد بدونین که بازم 2نمره ا انضباط هممون کم شد !!!!! ) حکایت MONDAY ما نه آن شکایت حال است / که شمه ای ز بیانش به صد رساله برآید !!
نظرات شما عزیزان:
|
About
درود بر شما ! خوش اومدین ! صفا اوردین !!!! ( انجام وظیفه کردین ! ) بازم بیاین ا این طرف مرفا !!!!!! اگه نمیخواین نظر بزارینم دیگه ریختتونو نبینیما ... !! بدرود
Archivesتير 1392خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 AuthorsLinks
سرخکده
تبادل
لینک هوشمند
GoOshkoOB |